اشعار فهیمه خراسانی
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, :: 15:40 ::  نويسنده : فهیمه خراسانی

 

زمانی که من در وادی بودن

سرشارم از حس خوب زندگی

زمانی که من در وادی بودن

ترانه ها را با عطر عاشقی زمزمه می کنم

زمانی که من در وادی بودن

واژه ها را در قالب شعر بیان می کنم

زمانی که من در وادی بودن

ترنم زیبای عشق را نغمه سرایی می کنم

زمانی که من در وادی بودن

قلم را برای بیان احساسم انتخاب می کنم

زمانی که من در وادی بودن

تو را می خواهم

تو را می بینم

تو را چشم انتظارم

تو را من چشم در راهم

چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:, :: 3:38 ::  نويسنده : فهیمه خراسانی

زیباترین روز خدا

را می توان در دشتی پر از شقایق

جشن گرفت

زیباترین روز خدا

را می توان با گلهای سپید مریم

در زر برگ عشق

جشن گرفت

زیباترین روز خدا را

می توان در آلاچیقی عاشقانه

با بوی نسترن های وحشی

جشن گرفت

زیباترین روز خدا را

می توان در بهار با بوی عطر یاس اقاقی

با میلادی عاشقانه جشن گرفت

 

چهار شنبه 28 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 1:14 ::  نويسنده : فهیمه خراسانی

شاید؛ روزی تو را یافتم

شاید؛روزی تو را در آغوشم جای دادم

شاید؛روزی تو را در زیباترین روز خدا

با نگاهی پرنیانی دیدم

شاید؛روزی تو را در حلقه ی اسارت چشمانم گم کردم

شاید؛روزی تو را با کوبه ی عشق ؛باز نمودم

شاید؛روزی تو را با دل بارانیم ؛پذیرفتم

وقطرات اشکم را نثارت کردم

شاید؛روزی در زمستان یادها؛بهار را به خاطرت آوردم

شاید؛روزی پاییز را با الوانی از رنگها ؛در چشمانت نقاشی کنم

تا زیباترین منظره را برایت به یادگار بگذارم

سه شنبه 27 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 1:42 ::  نويسنده : فهیمه خراسانی

 

عشق من!

زمانی که من دورم از تو

گویا لبخند هیچگاه بر لبانم نیست

زمانی که من دورم از تو

گویا اندیشیدن؛واژه ای بی معناست

زمانی که من دورم از تو

گل شادی ؛شکوفا نمی شود

زمانی که من دورم از تو

گویا؛ اشک همراه همیشگی منست

زمانی که من دورم از تو

بهار فرا نمی رسد

گوییا همیشه زمستانیست که برودت جان را فراگرفته

دو شنبه 26 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 3:56 ::  نويسنده : فهیمه خراسانی

 

صدای ریزش قلبم را

از آبشار وجودم  می شنوم

وقتی آواز پرندگان

در گستره ی دشت

شقایق عاشق رابه روییدن دعوت می کند

نسیم صبحگاهی

رایحه ی دلپذیر بودن را می نوازد

قرمزی شقایق؛عشق او را در پهنه ی دشت نمایان می کند

وسبز ترین علفزار نمود قرمز را هویدا می کند

در زمانیکه امید از درز پنجره با نور آفتاب خود را نشان می دهد

واتاق را نورانی می کند

چشمان من ؛وسعت دیدش را با شعاع آفتاب می گسترد

وزمزمه ی جریان داشتن آغاز می شود

وترانه ی دوستی با آهنگ زیبای عشق خوانده می شود

ونگاه؛اثر بخش ترین واژه در برخورد دو دل است

 

 

 

 

دو شنبه 26 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 1:41 ::  نويسنده : فهیمه خراسانی

وقتی که در بهاری ترین روز

تو در بلندای قله ایستاده ای

واوج بودن را درک می کنی

زیستن با آبشار خیال آغاز می شود

وبر بال ابرها

پرواز را می آغازی

فرشته ی زمینی می شوی

تا صداقت ات را

نمایان کنی

تا معصومیت انسان بودنت آشکار شود

ودر ذهن ناب بشریت

اخلاق را

پندی برای جهانیان بدانی

ودر وادی اندیشه

تفکر درسی برای زندگی باشد

وحق گرایی

اولین رمز بیداری بشریت باشد

که درنهاد آدمی بودیعت گذاشته شده

 

شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 16:37 ::  نويسنده : فهیمه خراسانی

 

وقتی دلم می گیرد

صدای آن را با هق هق گریه هایم می شنوم

وقتی دلم می گیرد

گویا ؛هوا ابریست

گویا؛دلم می خواهد به وسعت دریا ببارد

گویا؛آهنگ زیبای دوست داشتن را نمی شنود

ودرین وادی بی سرانجامیها

سراب را هم نمی بیند

افقی را می بیند

که دور نمایش

امید است و آرزو

چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 23:7 ::  نويسنده : فهیمه خراسانی

من در پاییز متولد گشتم

روزی که درختان با برگهای رنگارنگ خود

قطرات شبنم چکیده از باران را بر خود نشانده بودند

پاییز؛ فصل رویش را الوان می کند

پاییز؛رنگ زیبای عشق را

با قرمز و زرد و نارنجی تعبیر می کند

پاییز؛بارانی ترین است

تا در ترنم آهنگ خود

بوی نم گرفته ی خاک را در هوا بپراکند

وبرگهای ریخته شده در صحن زمین

خوش آواز ترین صدا را

در زیر گام عابر خسته ایجاد کند

من در پاییز متولد گشتم

تا رشد حیات خود را در رنگارنگی وجودم ببینم

من سرشار از گدازه های قرمز و زرد و نارنجی ام

ودر انفجارآتشفشان روحم

گویا تلالو هستی خود را مشاهده می کنم

 

سه شنبه 20 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 1:27 ::  نويسنده : فهیمه خراسانی

افق اندیشه را

از خود آگاهی می توان جست

کرانه های وجود را

می توان از لایه لایه های زیستن فهمید

من در تجربه ی بودن

شادمانم از آنچه که گذر حیاتست

 

 

چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 19:39 ::  نويسنده : فهیمه خراسانی

 

آیا می توان گفت:آنچه را که در دل است؟

آیا در وادی بی سرانجامیها

می توان از عشق گفت؟

گویا زندگی درپیچ و خم خود؛راه راست را نمی یابد

من در اندرون خود

در مسیر راه عبور

شاید از برخورد واقعیت

هراسی نداشته باشم

لیک

زندگی؛ مرا با پاروی خود

بر روی امواج به عمیق ترین نقطه ی دریا می کشاند

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
پيوندها
  • knahookstar
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعر و آدرس fahimekhorassani.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1